کتاب راز جاودانگی

  • کتاب حاضر در هفت فصل از وقف می‌گوید که عناوین آن عبارتند از:
  • برای شروع
  • چرا؟
  • چه چیزی؟
  • برای چه کسی یا کجا؟
  • چگونه؟
  • راه فرار
  • احکام
  • آشنایی با اصطلاحات وقف

عصر و زمانۀ ما، پر است از هیاهو و شلوغی؛ آن‌قدر که گاهی حساب روز و ماه و سال از دست‌مان درمی‌رود و همین‌طور با سرعت، روزها را شب می‌کنیم و شب‌ها را روز. این هیاهوها و شلوغی نمی‌گذارند که در انتخاب‌های‌مان دقت کنیم. گاهی لازم است ساکت و آرام، گوشه‌ای بنشینیم و فقط فکر کنیم؛ فکر کنیم به اوضاع زندگی‌مان. به کسب‌وکارمان. به راهی که برای زندگی‌مان انتخاب کرده‌ایم. به خواسته‌های‌مان و به این‌که چطور می‌توانیم به ‌آن‌ها برسیم. به آینده. گاهی لازم است به کلماتی که به گوش‌مان می‌خورند و فکرمان را مشغول می‌کنند، فکر کنیم. گاهی همین فکر کردن‌های ساده، ما را به چیزهای جالبی می‌رساند. خیلی جالب! گاهی فکر کردن دربارۀ واژه‌ای، باعث تغییر رفتاری می‌شود که یک عمر به آن عادت کرده‌ایم و گاهی انگیزه‌ای می‌شود برای انجام کاری که تا الآن انجامش نداده‌ایم.

مثلاً واژۀ «برکت». تا الآن به این واژه فکر کرده‌ای؟ اصلاً برکت یعنی چه؟ برکت داشتنِ زندگی، مهم است یا نه؟ چرا زندگی بعضی‌ها ‌این‌قدر برکت دارد؟ چه باید بکنیم که زندگی ما هم بابرکت شود؟ افراد زیادی هستند كه خیلی پول دارند، ولی پول‌شان بركت ندارد. مثل مدیر فروشگاه سرِ خیابان با آن فروشگاه بزرگ و محصولات زیادش که همیشه از نداری و فقر می‌نالد! برعکسش، بقالی محله‌ است که با آن مغازۀ کوچک، خرج خانوادۀ پرجمعیتش را درمی‌آورد و همیشه هم در کارهای خیر، سهمی دارد. همین‌طور است برکت زندگی و عُمر. بعضی‌ها عمرشان خیلی زیاد است؛ مثلاً نَوَد سال دارند، اما نَوَد سال‌شان بركت نداشته است. در این مدت، هیچ کار خاصی نکرده‌اند و فقط خورده‌اند و خوابیده‌اند؛ مثل خیلی جان‌داران دیگر! اما هستند کسانی که عمرشان کوتاه بوده و در آن عمرِ کوتاه، خدمت‌هایی فراموش‌نشدنی کرده‌اند. مثل تفاوت درختانی که بزرگند و تنومند، ولی هیچ میوه و محصولی ندارند با درختانی که کوچکند و خیلی ضعیف، ولی هر سال میوه و محصول فراوانی می‌دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *